1. خبٌ : این کلمه‏ای است که زنان برای پایان دادن به مکالمه‏ هایی استفاده می‏کنند که در آن حق با آن‏هاست و شما باید خفه‏ بشوید.‏

2. پنج دقیقه : اگر مشغول لباس‏پوشیدن است یعنی حداقل نیم ساعت. هرچند پنج دقیقه دقیقاً معادل پنج دقیقه است اگر به شما پنج دقیقه بیش‏تر زمان جهت تماشای فوتبال داده شده باشد.‏

3. هیچٌی : این آرامش قبل از توفان است. معنی و مفهوم آن این است که باید به شدت گوش‏به‏زنگ باشید . بحث‏هایی که با هیچی شروع می‏شوند، غالباً با خبٌ تمام می‏شوند.‏

4. بفرمایید: این کلمه اصلاً ربطی به اجازه دادن انجام کاری ندارد. "اگه جرئت داری" در آن مستتر است .

5. آه بلند : این در حقیقت یک کلمه محسوب می‏شود که معمولاً درست فهمیده نمی‏شود. آه بلند یعنی او فکر می‏کند شما یک احمق به‏دردنخور هستید و او نمی‏داند چرا دارد وقتش را با ماندن و بحث با شما سر هیچٌی تلف می‏کند .

6. اشکال نداره : این یکی از خطرناک ‏ترین جملاتی است که زن شما ممکن است به شما بگوید. اشکال نداره یعنی اون به زمان طولانی‏تری احتیاج دارد که تصمیم بگیرد شما چگونه باید تاوان این اشتباه‏تان را پس بدهید.‏

7. ممنون : از شما تشکر می‏کند. فقط بگویید خواهش می‏کنم. هیچ حرف اضافه‏ای نزنید . خیلی ممنون می‏تواند نشان دهنده یک خطر بالقوٌه باشد .

8. اصلاً هرچی : این ترکیب برای گفتن دهنت سرویسه یا مرده ‏شورت رو ببرن استفاده می‏شود .

9. نگران‏ش نباش عزیزم، خودم انجام می‏دم: یک جمله بسیار خطرناک دیگر. به معنی آن‏که این کار به دفعات متعدد به شما محول شده و حالا تصمیم گرفته خودش دست به کار شود. این حالت معمولاً منجر به حالت‏ی خواهد شد که شما بپرسید چی شده؟

غضنفر موقعی که بچه بوده گم میشه میره پیش پلیس میگه :

ببخشید شما خانومی ندیدید که من پیشش نباشم !؟

حیف نون خوابیده‎ بود‎، میان‎ بیدارش‎ کنن‎ میبینن‎ پین‎ کد‎ میخواد‎ !

یه روز آقای دست و دلباز داشته به خودش آب یخ میریخته . میگن : چرا اینجوری میکنی . میگه: می خوام سرما بخورم . میگن: چرا؟ میگه: اخه یه پنیسلین دارم داره تاریخش میگذره

حیف نون می ره دکتر، می گه آقای دکتر من چشمام ضعیفه. دکتر می گه تا چه حد ضعیفه؟ حیف نون می گه شما اون مگسی رو که روی دیواره می بینین؟ من نمی بینمش!

ماش نوعی درختچه بوته ای است .این درختچه خودرو نیست یعنی اینکه خود کشاورزان آن را می کارند آن هم

در فصل بهار .این گیاه نیازی به آبیاری ندارد فقط کافی است در زمینی که به تازگی آب خورده است کاشته شود .

دانه های ماش داخل یک پوسته رگ رگ شبیه کرم قرار دارند و به زیبایی پشت سر هم چیده شده اند .ماش را

هم می توان خالی خورد البته همانند زیتون باعث ایجاد باد در شکم انسان می شود .ماش را بعد از خشک شدن در

مزرعه با بوته آن کنده در یک جایی جمع می کنند، سپس با تراکتور روی آنها راه می رونده تا کوبیده شده و از

بوته جدا شوند و در آخر به باد می دهند یعنی کاری می کنند تا باد خاشاک را با خود برده و دانه برجای بماند .

در قدیم این کارهها بسیار به سختی انجام می شد یعنی با چوب آنقدر می زدند تا از خاشاک جدا شوند .شاید به

>>جوان مشگ<< می کفتند چون فقط کار جوانان بود .وقتی که دانه ها از خاشاک

جدا گردید آنها را به طرف خانه حمل می کنند .از ماش غدایی درست می شود که اصطلاحا در بلوچی به آن

>>بت ماش<< می گویند .برای پخنتن آن ابتدا دانه های ماش را با وسیله ای که از سنگ و سیمان ساخته شده

است که اصطلاحا به آن >>دلونک<< گفته می شود خرد کرده سپس شسته و با برنج قاطی می کنند و بقه طرز

کار پختن آن شبیه همان برنج است .این غذا را با شیر دوغ و روغن حیوانی هم می خورند که با دوغ فوقلاده

خوشمزه است .البته برای پختن این غذا روشهای دیگری هم است که ذکر آن در این مجال نمی گنجد.

پلان نام شهر کوچکی است در منطقه چاه بها این شهر بسیار کوچک که البته بسیار شبیه یک روستا است تا یک شهر

مرکز قسمتی از بخش بزرگ دشتیاری است .پلان دارای بخشداری پمپ بنزین مرکزبهداشت ،پاسگاه

انتظلامی،مرکز مخابرات، مسجد جامع، بازار کوچک کسب وکارو ...می باشد البته خود پلان بسیار کوچک است ولی

روستاهای بسیار زیادی در اطراف و نزدیکی آن به صورت پراکنده موجود هستند .پلان تقریبا در مرکز و قلب

دشتیاری واقع شده است و مرکز اداری بخش دشتیاری همراه با نگور محسوب می شود .می شود گفت که پلان با

این که لقب شهر را دارد اما از امکانات شهری کاملا محروم و بی بهره است و هیچگونه امکانات در خور یک شهر را

ندارد .

یک چیز اساسی که کمبود آن در پلان و کلا منطقه دشتیاری بسیار حس می شود و وجود آن کاملا ضروری و حیاتی

) است نبود بیمارستان در آن است ، با توجه به این که فاصله دشتیاری تا چاه بهار بسیار زیاد است )حدود 65 تا 70

کیلومتر احداث یک بیمارستان در پلان که تقریبا در مرکز دشتیاری قرار دارد بسیار ضروری به نظر می رسد .

چون جمعیت دشتیاری بسیار زیاد است و امتیاز داشتن یک بیمارستان مجهر را داراست .

البته کلنگ احداث این بیمارستان چندین سال قبل زده شده است .و بعد از زدن کلنگ آن و روی هم چیدن تعدادی

آجر کار رها شده و تاکنون فکر اساسی و جدی ای راجع به آن نشده است و همین طور چندین سال سپری شده و

هنوز خبری نیست .

به هر حال شایسته نیست که مردم این منطقه از وجود بیمارستان بی بهره باشند .پلان جدیدا و از چند سال پیش دارای بخش داری شده است و قسمتی از بخش بزرگ دشتیاری با عنوان بخش پلان

به محوریت و مرکزیت پلان در آمده است.

سواس چیست؟

سواس نام دمپاییهای مردان در بلوچستان قدیم بوده است .این دمپایی ها از برگ نوعی درخت خرما که در

منطقه سرباز یافت می شود ساخته می شوند .که فکر میکنم اسم برگهای آن ،،رید?گ،، می باشد بلوچها در قدیم از

این دمپاییها استفاده می کردند که در همه جا به پایشان بود این دم پایی ها بسیار حکم است و سیخ و تیغ به راحتی

در آن فرو نمی رود .همون طور که در تصویر می بینید این دمپایی ها بسیار ساده می باشند اما استوار همانند

خود مردمان این دیار که اکثرشان همین طور ساده و استوار بوده اند .امروز با وجود انواع و اقسام دمپاییهای

دیگر کسی از این دمپاییا سراغی نمی گیرد حتی پیرها .شاید اگر امروز ما کسانی را با این پوششها ببینیم تعجب

بکنیم .

عاشقان امروزی فقط با زبان میگند که من عاشقم اما عاشقان قدیم با یقین دل شان عاشق بودن

عاشقان امروزی به خوشگل بودن دختر اهمیت میدن اما عاشقان قدیم به زلف و خوش اخلاقی و ...

شنیدم مجنون وقتی به شهر لیلی می رفت از عشقی که به لیلی داشت سگ شهر لیلی رو بغل می کرد

اما عاشق امروزی وقتی به شهر لیلیش میره حتی خود لیلی رو با لباس کهنه و کثیف ببینه دلش ازش میشکنه

پس از اینجا ظاهر میشه که امروز عشق نیست فقط کلکه و ...

بیایید برای یک لحظه دستامون رو بالا ببریم و برای شفای بیماران دعا کنیم تا بهبود یابند بیایید با خودمون عهد ببندیم

تا هر روز یا هر هفته حداقل هر ماه یک روز بر مزار پدر و مادرویا خواهریا برادریا دوستان یا همسایگان یا شهیدان برویم

 تا با قدم های کوچک مون دلشان رو شاد کنیم و برایشان درود بفرستیم.

ای کاش همه آدمهای دنیا مسلمان بودن و ایمان داشتند وبه حقوق یک دیگر احترام می گذاشتند دنیا چقدر قشنگ می بود

ای کاش همه به یاد خداوند می بودند و به یکدیگر احترام می گذاستند

و این دنیای پر از نعمت خداوندی رو با دستان کوچکشان قشنگتر می کردند

و همه تلاششان فقط در راه دین می بود تا همه عاشق الله می شدند (عاشق واقعی)

و در راه خدا همه از یکدیگر پیشی می گرفند همان طور که در دنا سبقت میگیرند

اما امروزه دنیا بر عکس شده همه به دنبال پول و ثروت افتاده اند و از قتل و غارت نمی حراسند از خداوند و جهان آخرت

حتی برای بدست آوردن پول از زندگی خودشان هم می گذرند

واقعا عجیب شده این دنیا (آدمها) پولی بعد از مرگ به چه درد می خورد؟

من که فقط تو عالم تخیلات هستم شما چطور دوستان؟

یه چیز عجیب : من وقتی عسل بخورم مریض می شوم چون خیلی بهش( اساس )هستم ولی وقتی عسل منو بخوره(یعنی نیش بزنه) چیزیم نمیشه قبلن ها اینجوری نبودم ولی یه سال میشه که اینجوری شدم اگه امسال رفتم کوه برای شکار( عسل )تصاویرکندو عسل طبیعی رو بهت نشان خواهم داد من یه عسل گیر معروفم اگه دوست داشتین در مورد عسل طبیعی با عسل غیر طبیعی سوالی داشتین من در خدمتم چون خیلی زیاد آدمها هستن که دچار بیماری معده هستن بهترین دارو برای این بیماری عسل کاملا طبیعی است.

جن چیست؟

چه جوری و چرا جن میاد به سر انسان ؟

آیا جن زمان پیامبران بوده یا بعد از پیامبران؟

آیا جن ها هم مثل انسانها نماز می خوانند و مسلمان و کافر وجود دارد؟

چرا با چشم دیده نمیشوند؟

آیا جن ها هم عقد می کنند و مهریه می خواهند؟

چه جوری زندگی می کنند و چی می خورن ؟

کی تا حالا جن دیده و نترسیده؟

کی تا حالا با جن حرف زده؟

در کجا و چه جوری زندگی می کنند؟

من که فقط بلدم بپرسم شما چی؟

به نظر من که دروغه جن وجود نداره ! چون من حتی در شب و در خطر ناک ترین جاها خوابیدم ولی تا حالا چیزی یا صدای نشنیدم حتی در کوه هم خوابیدم ولی چیزی ندیدم!