آپ ما دپ و کودک چئیر پاد
آب در دهان و بچه زیر پا ( نجات جان خویش )

آپ هم تا دئیر بمانیت شونزوک جنت
آب هم راکد بماند جلبک می زند (داشتن تحرک و پرکاری)

آچش(آس) که کپیت ترّ و حشک نزانت
آتش که بیفتد تر و خشک نمی شناسد

آچش(آُس) ب? دوتا نبیت
آتش بدون دود نخواهد شد

اسپ چه میر ءُ چابک چه گز، هر که متاچی مزنئین دووت?
اسب از امیر و چابک از درخت گز، هر که نتازاند دیوس است! (طعنه به مفتخورها)

إشتاپ شیطان? کارنت
عجله کار شیطان است

اُشتر (هُشتر) دزّکا کون کنزکا نبیت
شتر دزدی دولا دولا نمی شود

اُشتر (هُشتر) که گوَست دُمبی هم گوَزیت
شتر که رد شد دمش هم رد می شود

اُشتر (هُشتر) که کور بیت چرَگ جاهی دور بیت
شتر که کور می شود، چراگاهش دور می شود

اُشتر (هُشتر) ببو دورا بچار ، چو حر مَبو سُرُمبان مَچار
مانند شتر دور را ببین، مثل الاغ سم را نگاه نکن (دوراندیشی)

اُشتر (هُشتر) وتی بار وتا بارت بل? واجه? هی و هان لوٹیت
شتر بارش را می برد ولی انتظار یک هی از ساربان هم دارد (تشویق- تشکر)

آیان که مردم کُشنت چمّانش سُحرنت
آنایی که آدم می کشند چشاشون قرمزه (آدمکشی کار هر کس نیست)

آیان که حون گرنت واب جاهش تلارانی سرنت
کسانی که انتقام خون می گیرند، جای خوابشان تخت سنگهاست (نفی راحت طلبی)

آیان که میار جلّان نه وپسنت مت? کُلّان
کسانی که پناهنده قبول می کنند، خواب راحت در منزل ندارند (قبول زحمت و مردانگی)

آدم چه گـَـلان بال نکنت و چه گمان نمریت
آدم نه از خوشی پرواز می کند و نه از غم می میرد (منطقی بودن)

انگورا (هنگور) بُرّایت و کَرکا پَلّ کنت
درخت انگور را قطع می کند تا کرک(درخت وحشی) را حصار کند (کار بیهوده)



[center]((( حرف ب )))
------------------[/center]
بارا گون حشکبرے مبند
بار را با ریسمان خشک (حصیری) نبند (محکم کاری)

بار? گرانیا باربر زانت
سنگینی بار را فقط باربر می فهمد ( کار هر کس نیست خرمن کوفتن)

باز بگند ءُ گَل مکن، کم بگند ءُ گم مکن
از فراوانی مال خوش نباش و از کمی آن ناخوش (ظرفیت داشته باش)

برات? گوشت ورگ بی، بله حڈی دَؤر دیگ نبی
گوشت برادر خورده میشه ولی استخوانش پرت نمیشه (فامیل داری)

بچ ساهنت و برات دیدگ ، ساه چه دیدگان دوست ترنت
بچه نفس است و برادر چشم، نفس از چشم عزیزترست

بچ همائی کنت که پت کرتا
بچه همان می کند که پدر کرده (تربیت فرزندان)

بدبحتے سرا سر بالشت کن? ایری لیٹینی
سر شوم را روی بالش بذاری زمین می اندازد (آدم نفهم)

سحر سحرے ، بازئین گوشگ هم سحرے
سحر که سحر است، صحبت زیاد نیز سحر (تاثیر گفتار)

بحت که نکنت یاری إش ک? گلگ داری
بخت که نکند یاری از کی گله داری

بروت هیل و نروت عادت
مفهوم: ترک عادت موجب مرض است

بُز مال نبیت و زامات راج
بز مال نمی شود و داماد فامیل

بلوچ و بدین روچ
بلوچ و روزهای سخت (سختکوشی قوم بلوچ)

برات که گون برات هور بیت دریائی شُلُنچَگ هم آسان بیت
برادران که دست بدست هم دهند خالی کردن دریا آسان می شود (همکاری)

بئی سردرئین کوران موَپس
در بستر رودخانه های بی سر و ته نخواب (نادانسته کاری مکن)